تاثیر حسابداری در خانواده

کم کم مردم بایست باور کنند که زمان مردسالاری در خانه و خانواده پایان گرفته است.

شوهرانی که خرجی می‌گذاشتند روی طاقچه، دورانی که دخل و خرج خانه به عهده مرد بود و زن‌ها نگاهشان به دست شوهران شان، دیگر سرآمده و این روزها در بعضی موارد می‌بینیم که حتی انگار این کار برعکس نیز شده است. موقع خرید اتومبیل، خرج‌های پیش بینی نشده و حتی موقع خرید خانه، چشم مردها به دست زن‌هاست تا با سحر و جادوی همیشگی‌شان، از همان گنجشک روزی ای که روی طاقچه یا توی عابر بانک برایشان گذاشته بودند، پس اندازی به کارآمدنی رو کنند تا این مشکل خانواده هم حل شود.
مدت‌هاست مدیریت مالی خانه‌ها در خیلی از نقاط دنیا به دست خانم‌هاست. داستان‌های طنز، جوک‌ها و حتی برنامه‌های تلویزیونی، اینطور در اذهان جا انداخته‌اند که خانم‌ها پرخرج و بی مبالات (بی احتیاط) هستند، حساب و کتاب مالی سرشان نمی‌شود و اگر صبح ۱۰۰ میلیون به آن‌ها بدهید، ظهر حساب خالی را تحویل تان می دهند! اما این هم شاید از توطئه‌های مردانه باشد. در حالی که واقعیت چیز دیگری است، ریسک پذیری بیشتر آقایان در امور مالی، باعث بالاتر رفتن میزان بدهی‌های خانواده‌هایی می‌شود که مدیریت مالی‌شان به عهده مرد است.
بررسی تحلیل گران بازار روی خریداران هم نشان داده است که زنان به دلایل مختلف موفق می‌شوند با هزینه کمتری امور خانه را پیش ببرند. استفاده از کوپن‌ها، خرید از فروشگاه‌های زنجیره ای و ارزان قیمت، خرید در صبح‌های زود و از حراجی‌ها و همچنین استفاده مدام از اطلاعات محلی و غیررسمی در مورد امور اقتصادی مانند خبر افتتاح یک بازار ارزان، باعث شده زنان مدیریت اقتصادی خانه را بهتر و با هزینه کمتر انجام دهند. زنان در مدیریت مالیِ امور کوچک از آقایان بسیار موفق ترند اما ممکن است در سرمایه گذاری‌های اقتصادی بزرگ یا امور مالی گسترده‏ تر کمی با مشکل مواجه باشند.
«خانواده» یک «کارخانه» نیست که با برخورد با مشکلات اقتصادی بتوان اعضایش را تعدیل کرد و بعد در کارخانه را بست؛ از طرفی نیز «مشکلات اقتصادی میزان گرایش به طلاق را به مراتب افزایش داده است». خانواده یک نهاد مهم اجتماعی است که به گفته روان شناسان و جامعه شناسان در بستر عاطفی شکل می‌گیرد؛ علاقه و محبت افراد را به یکدیگر بیشتر می‌کند، زیر یک سقف می‌برد، باعث رشد فردی، اجتماعی، بلوغ جنسی و روانی‌شان می‌شود و نام بزرگِ پدر و مادر را بر پیشانی‌شان می‌زند! پس اگر مسائل اقتصادی باعث از هم گسیختگی خانواده‌ها می‌شود، حتماً مشکل دیگری وجود دارد؛ مشکلی که از طرفی می‌گوید این علاقه آنقدرها محکم و ریشه دار نیست و از طرف دیگر بسیاری از ما چیزی از مدیریت اقتصادی خانواده نمی‌دانیم.
از آنجا که اقتصاد نقش بسیار مهمی در خانواده ایفا می‌نماید لذا آشنایی با حسابداری حتی به شکل کاملاً ابتدایی می‌تواند تاثیر بسزایی در نحوه اداره و کنترل مخارج خانوادة ما داشته باشد. موارد ذیل نمونه ای از فوائد این شناخت می‌باشد:
۱- ثبت دریافت ها به شکل حسابداری به ما کمک می‌کند که منابع درآمد خود را بهتر بشناسیم و با آگاهی بیشتری در افزایش آن قدم برداریم. سرمایه گذاری بخشی از درآمد می‌تواند نمونه ای از این افزایش باشد.
۲- ثبت مخارج به شکل تفکیک شده ما را با میزان هزینه‌های زندگی به طور مجزا آشنا کرده و حتی ما را متوجه ریز قیمت اجناس می‌کند.
۳- زمانی که ما درآمد و هزینه‌هایمان را بیشتر و بهتر شناختیم آن وقت است که مانند یک هنرمند واقعی می‌توانیم اقتصاد زندگی مان را مدیریت کنیم.
۴- این روش به ما کمک می‌کند تا با نحوه زندگی خود بیشتر آشنا شویم و لذت بهتری از خرج کردن مان ببریم. به زبان ساده می‌فهمیم که داریم چکار می‌کنیم و متوجه می‌شویم که: اگر چیزی را بخریم که نیاز نداریم بزودی مجبور می‌شویم چیزهایی را بفروشیم و یا از دست بدهیم که به آن‌ها نیاز داریم.
۵- یاد می‌گیریم که با درست خرج کردن می‌توانیم به پس انداز هم فکر کنیم. پس: آنچه بعد از پس انداز می‌ماند را خرج کنید.
۶- می‌فهمیم که هزینه کردن هم می‌تواند سود بخش باشد:
الف: سودی که همان موقع نصیب مان می‌شود، مانند لذت از تفریح و یا پوشاک مورد علاقه مان.
ب: سودی که گاهی مواقع ممکن است همان لحظه محسوس نباشد، مانند لذتی که از خدمت به دیگران و یا خیرات و … عایدمان می‌گردد.
۷- ثبت این عملیات به ما کمک می‌کند تا با سختی بدست آوردن درآمد آشنا شویم. همسرمان را بیشتر درک و مراعات کنیم و به نوعی با همراهی کردن با او آرامش زندگیی مان را فراهم کنیم.
۸- کمک مان می‌کند تا بیشتر در جریان مخارج سنگین روزمره قرار بگیریم و در نتیجه توقع مان را پایین بیاوریم. هوشیاری مان افزایش می‌یابد و بعد این مائیم که خود به خود خرج‌های اضافی را کنار گذاشته و قناعت می‌کنیم.
۹- ما را آینده نگر می‌کند و به ما کمک می‌کند تا برای زندگی و پیشرفت مان برنامه ریزی کنیم.
۱۰- ذهن حسابگر به ما کمک می‌کند که بجز اقتصاد در سایر موارد زندگی به هزینه‌ها و دریافت هایمان توجه بیشتری کنیم و با دقت دارایی‌هایمان را در جای مناسب و زمان مناسب خود هزینه کنیم. این دارایی‌ها می‌توانند تمام امتیازاتی باشند که ما در زندگی داریم و یا باید برای بدست آوردن آن تلاش و هزینه کنیم.
۱۱- و از همه مهم‌تر اینکه خداوند مهربان زمانی که توجه بنده را به دخل و خرج مشاهده می‌نماید او را امین خوبی برای دارائی اش به حساب آورده و روزی او را برکت و افزایش می‌دهد.
اقتصاد یک «هنر» است و فقط کسب درآمد نمی‌تواند به رشد و پیشرفت آن کمک کند بلکه چگونگی مصرف شدن درآمد، سرمایه گذاری و مدیریت تقسیم آن، فرصتی برای بهتر شدن موقعیت اقتصادی و اجتماعی به خانواده می‌دهد، بنابراین مدیریت اقتصادی در خانه و موفقیت و ناکامی در آن به همه اعضاء مربوط است نه فقط پدر و مادر. اگر خانواده‏ ای بتواند هماهنگی لازم را در این زمینه میان اعضای خود به وجود بیاورد و مدیریت اقتصادی خانه را به دست کسی بسپارد که شایستگی بیشتری دارد، به سطح رفاه بالاتری می‌رسد، می‌تواند تفریحات با کیفیت تری داشته باشد و زمینه سرمایه گذاری مطلوب تری را برای آینده فراهم کند. مدیریت اقتصادی در خانواده به خصوص در خانواده‌های امروزی مشارکت کل اعضاء را می‌طلبد و با گذر زمان، این نقش می‌تواند از والدین به فرزندانی منتقل شود که در این زمینه مهارت بیشتر و به روز تری پیدا کرده‌اند و با برنامه ریزی‌هایشان می‌توانند شانس خانواده را در رشد اقتصادی بالاتر ببرند.
شما نمی‌توانید از خانواده خود و همسرتان بخواهید که بیشتر از توان‌شان برای آرامش مالی شما هزینه کنند. یادتان نرود شما در حال تشکیل یک زندگی مستقل هستید و استقلال مالی، یکی از معیارهایی است که می‌تواند موفقیت زندگی شما را تضمین کند. اگر خانواده شما یا همسرتان با پیشنهاد خودشان برای کمک به شما قدمی برداشتند، حمایت آنها را رد نکنید اما هرگز نمی‌توانید به‌خاطر اینکه خانواده همسرتان توان کمک‌کردن در زمینه‌های مالی را نداشته است به همسرتان سرکوفت بزنید. نباید براساس پولی که برای شروع زندگی شما خرج کرده‌اند در موردشان ارزش‌گذاری کنید، بلکه باید میزان حمایت معنوی و پشتیبانی‌ای که در لحظه‌های سخت داشته‌اند را ملاک قضاوت قرار دهید. حمایت خانواده‌ها تنها در خالی‌کردن جیب‌شان برای شما معنا نمی‌گیرد و شما هم نمی‌توانید به‌دلیل کاستی‌های خودتان به جیب دیگران چشم داشته باشید.
حال این سئوال مطرح می‌شود که خانواده‌های ایرانی تا چه حد مهارت مدیریت اقتصادی دارند و می‌توانند آن را به فرزندان خود منتقل کنند؟ در جامعه ما زنان و مردان بسیاری در محیط بیرون از خانه مدیران بسیار خوبی هستند اما در خانواده نمی‌توانند مدیریت مطلوب و قوی داشته باشند. در این خانواده‌ها فرزندان هم مهارت لازم را برای مدیریت اقتصادی به دست نمی‌آورند و اصلاً نمی‌دانند چگونه باید طبق درآمد خانواده هزینه کنند. این موضوع منجر به بروز اختلاف در خانواده می شود و در برخی موارد، تشدید آن باعث از بین رفتن احساس رضایت افراد از یکدیگر، از بین رفتن احساس آرامش و درگیری بین اعضاء و درنهایت طلاق عاطفی زن و شوهر و دور شدن دیگر اعضاء از هم می‌گردد.
اگر افراد خانواده به خصوص پدر و مادر مهارت مدیریت اقتصادی را پیدا کنند، و در این مورد کسب آگاهی نموده و وظایف شان را به درستی انجام دهند، می‌توانند هر کدام به نوعی در پیشبرد وضعیت اقتصادی خانواده گام بردارند که این امر باعث بالا رفتن احساس رضایتمندی در افراد، کاهش پرخاشگری‌ها و ریسک فرسودگی و اضطراب می‌شود.
وقتی صحبت از اقتصاد به میان می‌آید، طبعاً توجه انسان به بانک، بهره، تورم، وام، معاملات تجاری و از این قبیل موضوعات معطوف می‌گردد. مقولات دیگری مانند، خانواده، اخلاق، معنویت و سایر موضوعات نظیر این‌ها تنها به صورت جانبی ممکن است مطرح شوند، ولی در واقع دامنه اثرات و دست اندازی اقتصاد بسیار وسیع تر و عمیق تر از بانک‌ها و معاملات تجاری است. اثرات اقتصاد در تمامی جنبه‌های زندگی انسان اعم از مسکن، تغذیه، تحصیل، بهداشت و غیره به وضوح دیده می‌شوند. اقتصاد شاید پر اثرترین نظام در زندگی بشر باشد، خواه اثرات مفید و خواه اثرات مضّر.
پیشرفت علوم، صنایع و حتی هنر، بستگی مستقیم به حمایت‌های اقتصادی دارند. اگر اقتصاد در زندگی انسان این قدر تاثیر گذار است، سئوال طبیعی که به نظر می‌آید این است که چه عواملی بر اقتصاد تاثیر می‌گذارند و نیروهای محرکه اقتصادی از کجا سرچشمه می‌گیرند؟
خانواده مجموعه کوچک و به هم پیوسته ای چون هرم است که هر کدام از اعضای آن جایگاه و نقشی دارند و به تناسب اهمیت نقش و جایگاه شان در سطوح مختلف این هرم قرار می‌گیرند، مثلاً فردی در راس هرم، مدیریت این مجموعه را بر عهده دارد. این روابط و نقش‌ها در فضای انجام وظایف صرف شکل نمی‌گیرد زیرا خانواده یک بستر عاطفی است و اعضای آن به یکدیگر در انجام وظایف کمک می‌کنند تا خانواده به هدف اصلی خود که رشد و تعالی و تربیت فرزندان و بلوغ اجتماعی و جسمانی است، برسد. در مورد مدیریت اقتصادی خانواده هم این نکته وجود دارد.
در هر خانواده ای هرمی اقتصادی وجود دارد و همه افراد خانواده در آن نقش و جایگاه دارند؛ از پدر و مادر به عنوان کسانی که کسب درآمد می‌کنند گرفته تا فرزندان که در «هزینه کردن» سهم دارند، اما چگونه یک خانواده می‌تواند در این زمینه عملکردی درست و منطقی داشته باشد؟ بیش از ۸۰% شخصیت کودکان و نوجوانان در متن خانواده، در کنار پدر و مادر شکـل می‌گیرد و خـانواده به عنوان اولیـن پـایگاه تعلیم و تـربیت و نخستین مدرسه کـودکان وظیفه دارد طریقه حساب و کتاب روزمره را به فرزندان خود آموزش بدهند.
بخش مهمی از مسائل اقتصادی خانواده آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است. آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت می‌گیرد. بخش غیرمستقیم که مهم‌تر هم هست، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه و ناخواه حتماً به فرزندان منتقل می‌شود. مادران مدیر، قانع و صرفه جو، فرزندانی به همین گونه تربیت می‌کنند و مادران اسرافکار، تجمل پیشه و مصرف گرا نیز فرزندانی تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحویل می‌دهند.
بنابراین اولین گام در آموزش مهارت‌های اقتصادی به فرزندان تصحیح عملکرد والدین است. در شیوه دوم، والدین یا مربیان به گونه ای مستقیم عمل می‌کنند. مثلاً درباره مسائل اقتصادی با فرزندان گفتگو می‌نمایند یا در هنگام خرید تذکرات لازم و آموزش‌های ضروری را به آنها می‌دهند یا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذایی، نگهداری وسایل و … امر و نهی می‌کنند.
از آنجا که زنان سهم عمده ای در خانواده دارند لذا در جهت همراهی همه اعضای خانواده و مدیریت اقتصادی‌شان نیز تاثیر بسزایی دارند.
اولین چیزی که در اقتصاد خانواده اهمیت دارد نحوه مصرف اقلام است، اقلامی همچون: آب، برق، انرژی، وسایل الکتریکی، کالاهای مصرفی خوراکی، آشامیدنی و دیگر ملزومات مورد نیاز …
در واقع در حوزه خانواده زنان قادرند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و به ویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند و در نتیجه در ایجاد تحولات اساسی و حتی در کارکردهای اقتصادی در کل کشور نقش آفرینی کنند.
به فرزندان خود بیاموزید که منابع مالی محدود هستند و باید از آن‌ها درست استفاده کنند. شیوه برخورد فرزندان شما با پول، رفتاری است که دیر یا زود آنرا بروز خواهند داد. آن‌ها این طرز برخورد را از شیوه تفکر و روش تربیتی خودتان می‌آموزند. آن‌ها در مسیر رشد خود به جمع آوری اطلاعات می‌پردازند و به احتمال بسیار زیاد، نسخه دوم شما خواهند شد. پس قبل از اینکه کوشش کنید آن‌ها را به قالب مورد نظر خود درآورید، ابتدا سعی کنید خودتان را، از دریچه چشم دیگران، به خصوص فرزند خود، ببینید. فرزندان یک خانواده، فرهنگ مالی و اقتصادی خود را با دیدن و شنیدن نظرات و رفتار والدین و نزدیکان خود به دست می‌آورند.
هر خانواده دارای اهداف و ارزش‌های خاص خودش است، پس برای هر خانواده، مدیریت مالی خاصی اجرا می‌شود که شاید برای دیگران قابل اجرا نباشد. یکی از روش های آموزش مالی به فرزندان، پرداختن پول توجیبی به آن‌ها است. به یاد داشته باشید که مقرری ماهیانه یا هفتگی، باید به فرزندان مان کمک کند تا روش‌های بهتر مدیریت مالی را بیاموزند و تصمیم‌های عاقلانه ای اتخاذ کنند. پس شما به عنوان پدر یا مادر، مسئولیت راهنمایی، نه تحمیل نظریات آن‌ها را بر عهده دارید و تا زمانی که کاستی‌ها و اشتباهات خود را در مسائل مالی تصحیح نکنید، نمی‌توانید از آن‌ها توقع داشته باشید که پول توجیبی یا درآمد حاصل از کار دانش آموزی خود را به طور صحیح خرج کنند.
اسراف مسأله‌ای است که همه ما به آن مبتلا هستیم و قناعت هم کم است. این صف‌هایی که می‌بینید، بسیاری کاذب هستند و مقداری هم واقعی! استمرار اسرافکاری موجب رسوخ ملکه ناسپاسی و کفران نعمت در انسان گشته و او را از هدایت‌های الهی محروم می‌سازد. اسراف در زمینه‌های اقتصادی، موجب اتلاف منابع ثروت می‌شود و چون این منابع محدودند، لذا عمل اسراف، خود نوعی تجاوز به حقوق دیگران و نقض رفاه عمومی جامعه محسوب می شود.
حال ببینیم چه عواملی باعث اسراف کاری در زندگی می‌شود؛ البته این عوامل انحصاری نیستند و ممکن است عوامل دیگری هم باشد.
۱- دید کج: یعنی گمان می‌کند که ریختن و پاشیدن (بریز و بپاش) جزیی از شخصیت است.
۲- چشم و هم چشمی: فرد نمی‌خواهد به اصطلاح از دیگران کمتر باشد. قرآن به پیامبر (ص) می‌فرماید:
«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ»
به آنهایی که ولخرجی می‌کنند، نگاه نکن بلکه به آن‌هایی نگاه کن که ساده زندگی می‌کنند. (سوره حجر آیه ۸۸)
برخی گمان می‌کنند اگر پاشنه کش یا لامپ لوستر یا دسته خودکارشان فلان باشد، شخصیت می‌آورد و این‌ها همه از دیدکج و چشم و هم چشمی است.
۳- نبودن الگو: اگر در جامعه کسانی نباشند که ساده زندگی کنند، جامعه به سوی اسراف می‌رود. حدیثی داریم که امیر المؤمنین (ع) می‌فرماید: نوک قلم خود را تیز کنید و سطرها را نزدیک هم بنویسید تا کاغذ زیادی مصرف نکنید.
آدمی که هر چه خواست خورد و هر چه خواست انجام داد، به محض این که کمبودی پیش آید ناراحت و نگران می‌شود، چون مقاومت ندارد، زیرا انسان اسراف کار خیلی زود خودش را می‌بازد و دینش را می‌فروشد. آدم اسراف کار وابسته‌تر است. انسان آزاد کسی است که طمع به چیزی نداشته باشد و انسان عبد تا زمانی که قانع باشد آزاد است. اسراف کار آرامش خود، خانواده و جامعه را برهم می‌زند. انسان طمع کار هیچ وقت سیر نیست و دوست دارد که از مردم در خواست کمک مالی کند. چنین فردی هرگز طعم برکت و فزونی را در مالش احساس نمی‌کند.
در حالی که انسان قانع را خدا و مردم دوست دارند. اگر آدمی قناعت پیشه باشد، همیشه موفق و پیروزمند خواهد بود. قناعت یعنی؛ راضی بودن به روزی خداوند اگرچه اندک باشد و چشم ندوختن به آنچه در دست دیگران هست. انسان قانع فرد آزادی است و کس دیگری بر وی تسلط ندارد؛ اما طمع کاری فرد را بندة دیگران می‌سازد. کسی که می‌خواهد روزگار زندگانیش را آزادانه بگذراند، نباید اجازه دهد طمع در قلبش لانه کند.
عزت در قناعت و ذلت و خواری در طمع است. انسان قانع در آرامش، امنیت و اطمینان خاطر بسر می‌برد. ولی فرد طمع کار همیشه در حال شکوه و ناله زندگی نموده و آرام و قرار ندارد. خوشی دنیا در آن است که به رزق خود قانع باشید و اندوه آن این است که غم چیزی را بخورید که مال شما نیست.
نتیجه اینکه:
بایست زندگى را محاسبه و معیشت را اندازه گیرى کرد. برنامه ریزی مالی برای کلیه افراد الزامی است و بگونه ای باید گفت افرادی که دارای درآمد متوسط و پایین هستند، نیز نیاز بیشتری به برنامه ریزی و بررسی مالی وضعیت خود دارند. بخصوص افراد با درآمد متوسط باید توجه داشته باشند که در صورت عدم برنامه ریزی درست، بسیاری از فرصت های مناسب را از دست خواهند داد. فرصت هایی که با استفاده از آنها می توانند آینده مالی خود و خانواده شان را تضمین کنند. در شرایط کنونی بسیار لازم و ضروری است تا با برنامه ریزی دقیق و حساب شده اقتصاد خانه را مدیریت کنیم کارها را اولویت بندی کنیم و با توجه به سن افراد خانواده و مهارتی که دارند و می توانند انجام دهند به آنها مسئولیت بدهیم و کار بخواهیم.
از نظر کارشناسان اقتصاد خانواده، مهم این نیست که شما و همسرتان چه وظایفی را بر عهده بگیرید، بلکه مهم این است که از آنچه انجام می‌دهید لذت ببرید، و در نهایت در حالی که هر دوی شما به یک میزان اما به شکل‌های متفاوت برای زندگی مشترک وقت و انرژی صرف می کنید، به اندازه‌ای برابر از درآمدهای خانواده سهم ببرید.
اگر کار خانه شما را راضی‌تر نگه می‌دارد و بهای اضافه‌کاری همسرتان به اندازه حقوقی که شما می‌گیرید قابل توجه نیست، بد نیست او زودتر به خانه بیاید و از بچه‌ها نگهداری کند و اگر شما امکان انجام یک کار پاره‌وقت را دارید، دیگر دلیلی ندارد به دلیل اینکه همسرتان به اندازه شما در خانه کار نمی‌کند شکایت کنید، بلکه می‌توانید در اوقاتی که او مشغول کار اداری‌اش است، کمی بیشتر به اوضاع خانه رسیدگی کنید.
فرقی نمی‌کند که شما به عنوان یک زن در آوردن پول به خانه مشارکت داشته باشید یا نه. در هر دو حالت، شما و همسرتان باید بپذیرید که این درآمد متعلق به هر دوی شماست. البته یک بار دیگر عبارت «هر دوی شما» را تکرار کنید و گمان نکنید که ۵۰ درصدی که متعلق به همسرتان است باید خرج خورد و خوراک و هزینه‌های خانواده شود و شما می‌توانید با ۵۰ درصد سهم خودتان، کارهایی که دوست دارید بکنید.
بعد از گرفتن هر تصمیم مالی مشترکی، ممکن است تا مدتی نتوانید آنطور که می‌خواهید خرج کنید و بخشی از درآمدتان را برای خودتان نگه دارید. اگر از پس این چالش‌ها بر نیایید، فشار بحران‌های اقتصادی می‌تواند به هر دوی شما آسیب بزند. ممکن است تا پایان گرفتن این شرایط، شما هم مثل همسرتان مجبور باشید بیشتر کار کنید و کمتر خرج کنید اما یادتان نرود که شما با میل خودتان بله روز عقد را گفته‌اید و فراموش نکنید که زندگی مشترک یعنی مشارکت در همه چیز. شما با آمدن زیر یک سقف، همانطور که در سود ناشی از توانایی‌های همسرتان شریک شده اید، خواسته یا ناخواسته می‌پذیرید که در روزهای ناتوانی نیز شریک لحظات او باشید.
برای بسیاری از مردم، تنظیم اعداد بودجه کاری خسته‌کننده است؛ اما اگر بتوانید برنامه‌ریزی کنید که مخارج‌تان در کجا صرف خواهد شد، تصمیمات بهتری با پول خود می‌گیرید. زن و مرد هر دو با تقسیم کار بین خودشان باید یک برنامه ریزی صحیح افتصادی بوجود آورده و در همه حال مشارکت داشته باشند و گاهی هم باید از فرزندان کمک بگیرند.
فرزندان در خانواده تحت تاثیر ویژگی‏های رفتاری والدین، طرز تفکرها، تقلیدها، سطح اندیشه و فرهنگ آنها بزرگ می شوند.
مدیر کسی است که بتواند بین درآمد و مخارج تعادل برقرار کند و تأمین دخل برای پاسخ به خرج از رازهای بقای خانواده است. اقتصاد خانواده و شیوه مدیریت اقتصادی، نقش مهمی در ثبات خانواده دارد. به این معنی که رونق و پیشرفت اقتصادی رشد و ترقی خانواده را به دنبال خواهد داشت. همه خانواده ها دوست دارند بهترین غذا را مصرف کنند، بهترین پوشاک و بهترین تقریحات را داشته باشند و منزل شان در بهترین نقطه شهر باشد و …
اما اندکی از خانواده ها می توانند این خواسته ها را اجابت کنند در نتیجه انتخاب خیلی مهم است. چند ساعت بیشتر کار کردن، به کجا مسافرت رفتن، در کجا زندگی کردن و چه وقت چه خریدی داشتن یعنی همان انتخاب و تصمیم که می تواند درست یا نادرست باشد و باعث پیشرفت یا عقب ماندن ما در زندگی شود.
بودجه بندی یعنی برنامه ریزی مالی اقتصادی خانواده برای یک مدت معین تا به گونه ای عمل کنیم که بتوانیم بهترین مدیریت را داشته باشیم و پس انداز هم بکنیم. در خانواده ابتدا باید اهداف مشخصی تعیین و سپس بر اساس آن اهداف بودجه بندی انجام گیرد، برای هدف گذاری بودجه خانواده بهتر است که بیش تر از نوک بینی را ببینیم و به عبارتی دیگر نزدیک بین نباشیم و افق دور را ببینیم.
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ
پروردگارا! گناهان و اسرافکاری و از حد گذشتن ما را ببخش و قدم هایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز بگردان.  (سوره آل عمران آیه ۱۴۷)
…رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ
پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته ‏اى سپاس بگزارم و به کار شایسته ‏اى که آن را مى‏ پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏ خویش در میان بندگان شایسته‏ ات داخل کن. (سوره نمل آیه ۱۹)
دکتر محسن بهشتی پور

منبع-motaharfamily.ir


چاپ  

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید