تربیت فرزند در دوران نوجوانی

دوره نوجواني

دوره ي نوجواني برزخي است که حد فاصل بين کودکي و بزرگسالي است. نوجوان از يک‌سو در حال گسيختن پيوندهاي خود با دوران کودکي و از سوي ديگر شيفته دستيابي به استقلال دوران بزرگسالي است ولي به طور کامل نه اين است و نه آن و خود نيز در اين کشمکش اسير است.
هنگامي که کودکي پاي به دوره نوجواني  مي‌گذارد يکي پس از ديگري بندهاي وابستگي به خانواده را جدا مي‌سازد و تفاوت فاحشي ميان نسل خود و نسل والدينش مي‌بيند.

او کمتر تمايل دارد در خانه بماند و به روابط بيرون از خانواده اهميت بيشتري مي‌دهد.
نوجويي و نوخواهي به عنوان بارزترين خصيصه نوجواني، به اشکال مختلف در حيطه زندگي خانوادگي  و اجتماعي نوجوانان بروز مي‌کند. حتي در نوع صحبت کردن، لباس پوشيدن، و شکل کوتاه کردن موها و... معمولاً نوجوانان سعي مي‌کنند از آنچه که در جامعه ارزش محسوب شده و مورد تأييد و پذيرش تمامي اقشار جامعه است فاصله بگيرند.
نوجوان در اولين گام  براي ترک دوره کودکي و ورود به دنياي بزرگسالي و احساس استقلال، به طرد و انتقاد از کساني مي‌پردازد که تا به حال مورد ستايش و پذيرش او بوده اند و والدين به عنوان اولين الگوهاي تقليدي و تربيتي، پيش از هرکس ديگر مورد بي مهري او قرار مي‌گيرند. نوجوان به خود اجازه مي‌دهد در مورد والدينش قضاوت کند و معايب آنها را چند  برابر جلوه دهد، تا آنجا که گاهي نوجوانان از رفتار والدين خود احساس شرمندگي مي‌کنند…
او دوست دارد دنيا آن طور باشد که او مي‌خواهد و مي‌پسندد...

ويژگي هاي دوره نوجواني

دوره نوجواني ويژگيهاي خاصي دارد که آن را به حساس ترين دوران زندگي هر فردي تبديل مي‌کند. برخي از اين ويژگي ها به شرح زيرند:
در دوره نوجواني تغييرات ناگهاني عاطفي، جنسي، سليقه اي، ارزشي و جسمي براي نوجوان به وجود مي‌آيد و خوي و خصلت او دگرگون مي‌شود. نوجوان ميل رقابت با ديگران را دارد و همچنين ممکن است که اکثر اوقات بي حوصله باشد، بخصوص هنگامي که اوضاع بر وفق مراد او نباشد. نوجوان در اين دوره ياغي و سرکش مي‌شود و از نظر عاطفي و عصبي بسيار تحريک پذير مي‌گردند و با کوچکترين مسئله اي ممکن است که به اصطلاح از کوره در روند، زيرا معمولا نوجوانان بر رفتار خود کنترل عاطفي و هيجاني ندارند بخصوص در مواقع خشم. در اين دوره ممکن است که سوالات متعددي در زمينه هاي مختلف براي او بوجود بيايند که براي آنها نمي تواند جواب هاي قانع کننده پيدا کند. در دوره نوجواني استعدادهاي خاص هر نوجوان بروز پيدا مي‌کنند و تفاوت هاي فردي آنها با يکديگر آشکار مي‌گردد. نوجوان در اين دوره ميل شديدي به استقلال طلبي پيدا مي‌کنند و بيشتر مايلند که از وابستگي هاي خانوادگي رها شوند و استقلال خود را به خود و ديگران ثابت کنند. در عين حال نيز در مقابل ناکامي هايي که با آنها مواجه مي‌شوند سريعا دچار ياس و نااميدي مي‌شوند. نوجوان روياپرداز و خيالباف است و چنانچه در عالم واقع به خواسته هاي خود نرسد، خود را در عالمي که مطابق با سليقه و خواست خودش هست فرض مي‌کند. دوستي هاي نوجوان معمولا بر اساس عواطف شکل مي‌گيرند. او نياز به تعلق به گروه خاص دارد و نسبت به گروه دوستان و همسالان خود داراي تعصب و تعلق خاطر فراوان مي‌باشد. همچنين در دوره نوجواني گرايش به جنس مخالف در نوجوان ايجاد مي‌شود و او ميل برقراري ارتباط با جنس مخالف را در خود نياز مي‌کند. نوجوانان ممکن است که در اين دوره، عقايد نادرستي پيدا کنند و به تبع آن رفتارهاي نادرستي را نيز از خود نشان دهند. هيجانات نوجوان بسيار متغير و متفاوت است و آنها بسيار تاثيرپذيرند بخصوص از گروه ها و افرادي که مورد قبولش هستند. در اين دوره همچنين معنويت گرايي نيز به اوج خود مي‌رسد و برخي نوجوانان روحيه عرفاني پيدا مي‌کنند. نوجوان در اين دوره مبارزه طلب مي‌شود و در کنار آن روحيه فداکاري نيز در او شدت مي‌گيرد. نوجوان توجه بيش از حد به اندام و ظاهر خود دارد به گونه اي که فکر مي‌کند همه او را با ذره بين نگاه مي‌کنند و متوجه کوچکترين اشکالات ظاهري او اعم از يک جوش ريز نيز مي‌باشند.

نيازهاي نوجوانان

شناخت نيازهاي نوجوان براي برخورد مناسب با او لازم است و والدين را به برقراري ارتباط بهتر با نوجوانشان ياري مي‌کند. نوجوان در اين مرحله از زندگي به استقلال نياز دارد و مي‌خواهد که در تصميم گيري هايش آزادانه عمل کند و زير بار نفوذ والدين نباشد. که البته در کنار اين استقلال و آزادي همواره به امنيت خاطر و حمايت والدين نيز نياز دارد. نوجوان نوجو است و دوست دارد که عرصه هاي جديدي را در زندگي خود تجربه نمايد. او نياز به تعلق به گروه خاص و برقراري پيوندهاي اجتماعي دارد. او دوست دارد مهم و ارزشمند باشد و شخصيتش مورد تکريم از طرف ديگران قرار گيرد و همواره کارهايش مورد تاييد واقع شود. او در اين دوره به دنبال هويت خويش است و تمايل زيادي به الگوبرداري از شخصيت هاي محبوبش دارد. نوجوان به محبت ديگران نياز بسيار دارد و دوست دارد مورد تحسين و تمجيد همه باشد. او دوست دارد که هميشه موفق باشد و قبول ناکامي برايش مشکل است. نوجوانان معمولا دوست دارند که به اطرافيان خود تحکم کنند و از اين طريق نياز به عزت نفس خود را ارضا نمايند. گاهي نوجوانان به سبب نياز به تنهايي دارند و ممکن است که گوشه گير شوند. آنها نياز دارند که دوست بدارند و دوست داشته بشوند. همچنين معنويت نيز از نيازهاي اساسي در اين دوره مي‌باشد.
توجه داشته باشيد که اگر نيازهاي نوجوان از راه صحيح ارضاء نشود، بر طرف کردن آن به راه هاي نادرست متوسل خواهد شد.

مشکلات دوره نوجواني

تعارض نيازهاي گوناگون و پيدايش حالات جديد براي نوجوان مشکلاتي را ايجاد مي‌کند که علاوه بر والدين، خود نوجوان نيز گاهي از آنها ناراحت است. برخي از اين مشکلات به شرح زير مي‌باشند:
- پيدايش اختلالات شخصيتي مانند احساس حقارت کردن به دلايل گوناگون
- عصبي بودن، بدبيني، زودرنجي
- چگونگي ارضاء نيازهاي جديد جنسي
- عدم کنترل بر رفتارها و هيجانات
- تعارض بين خواسته هاي همسالان و والدين
- ترس و اضطراب
- ناتواني در سازگاري با موقعيت هاي جديد

راهکارهايي براي ارتباط با نوجوانان

والدين بايد در نظر داشته باشند که نوجوان در اين سنين، ديگر آن کودک حرف گوش کن و مطيع سابق نيست ! او مي‌خواهد متکي به خود باشد، و از وابستگي والدين رها گردد. او خواهان صداقت و محبت و توجهي است که اغلب درمحيط خانواده نمي يابد، پس جذب همسالان (هم جنس وغير هم جنس) مي‌شود. از اين رو عدم توجه والدين به تغييرات شخصيتي، خصوصيات عاطفي و نيازها در اين دوره موجب بروز اختلاف بين بزرگترها و نوجوانان مي‌شود.
نوجوانان فاصله زيادي بين خواسته هاي خود و انتظارات والدين مي‌بينند. آنها مهمترين نگراني و دغدغه خاطر والدين را درس خواندن، قبول شدن، نمره خوب گرفتن، دانشگاه رفتن مي‌دانند در صورتي که خود به آزادي، تفريح، اطمينان، اعتماد و صداقت نياز دارند. اين عدم هماهنگي و تعادل بين خواسته ها و انتظارات نوجوانان و والدين موجب ناسازگاري فرزندان و افزايش دغدغه هاي فکري والدين مي‌شود و نوجوانان با اين تصور که والدين آنها را درک نمي کنند و خواسته هايشان را ناديده مي‌گيرند و برايشان محدوديت ايجاد کرده و مثل کودک با آنها رفتار مي‌کنند، به مخالفت و عناد با بزرگترها مي‌پردازند. به اين ترتيب اطاعت پذيري و دنباله روي از پدر و مادر، به تدريج کاهش مي‌يابد. گرايش نوجوان به دوستان و همسالانش بيشتر مي‌شود.
بيشتر اوقات نوجوانان به رفتارهاي ناپخته و نادرست تنها به اين دليل دست مي‌زنند که ياد نگرفته‌اند نيازهاي خويش را با شيوه‌هاي درست برآورده کنند.

تغيير شيوه برخورد با فرزندان

مهم‌ترين امري که والدين بايد به خاطر داشته باشند اين است که آنها ديگر نه با يک کودک، بلکه با يک فرد بالغ روبه رو هستند. هيچ چيز آزار دهنده تر از اين نيست که به نوجوان به چشم يک کودک نگريسته شود.
به طور مثال نبايد از نوجوان انتظار داشت که همانند دوران کودکي در کليه رفت و آمدهاي خانوادگي شرکت داشته باشد، زيرا در اين دوران او تمايل چنداني به رفت و آمدهاي خانوادگي ندارد.
به طور کلي نفوذ مادر تا سن 10 سالگي و نفوذ پدر بين 10-16 سالگي است. در نتيجه نقش پدر در اين دوران اهميت خاصي دارد. پدران هم روي دخترها و هم روي پسرانشان نفوذ دارند و اين در حالي است که نفوذ مادر بيشتر روي دختران است و فرزندان پسر مادر را بيشتر به چشم يک حامي احساسات و عواطف و تسکين روحي مي‌پندارند، لکن در کل پدر و مادر بايد روش مشترکي را در برخورد با نوجوان پيش گيرند.
در متون اسلامي سفارشات فراواني شده است که نوجوان را در اين دوران آزاد گذارند و به آنها استقلال و مسئوليت لازم بدهند، که البته اين بدان معني نيست که نوجوان به طور ناگهاني خود را به طور کامل از قيد خانواده رها سازد. والدين بايد از افراط و تفريط در برخورد با نوجوان دوري کنند و رفتاري مناسب و متعادل را در پيش گيرند. به اين منظور راهکارهايي در برخورد با نوجوان ارائه مي‌گردد:
به طور کلي بهتر است از همان کودکي پايبندي به اصول به فرزندان آموخته شود تا در اين دوره، نوجوان بداند که در چارچوب اصول خانواده بايد حرکت کند.
والدين بايد نشان دهند که به نوجوان خود اعتماد دارند و همچنين اعتماد نوجوان را به خود جلب کنند. آنها نبايدآگاهانه يا ناآگاهانه خلوت مورد نياز نوجوان را بر هم بزنند زيرا با اين عمل، اعتماد او را نسبت به خود سلب مي‌نمايند.
براي نوجوان خود حريم خصوصي قائل شويد. دائماً خلوت او را نشکنيد. نوجوان علاقه و نياز زيادي به خلوت و تنهايي دارد.
مچ گيري ها و پليس بازي هاي والدين، نوجوان را لجباز و عصيانگر مي‌کند. بنابراين از شيوه هاي غيرمستقيم براي متوجه کردن او استفاده کنيد
براي جلب اعتماد نوجوان، والدين بايد فرصت هايي را ايجاد نمايند تا نوجوانشان تصميم بگيرد. سوءظن نسبت به نوجوان او را دچار تزلزل مي‌کند.
نوجوان بايد بتواند به والدين خود اعتماد کند، بنابراين اعتماد نوجوان را نسبت به خودتان جلب کنيد در غير اين صورت نوجوان براي حل مسايل خود به ديگران مراجعه مي‌کند. شما بايد رازدار و محرم اسرار فرزند خود باشيد.
اگر فرزندتان رفتاري مرتکب شد که اعتماد شما را از خود سلب ساخت، فرصت دوباره‌اي به او بدهيد تا بتواند اعتماد شما را جلب کند. براي اين کار بايد به او آزادي عمل بيشتري بدهيد.
بهترين راه براي کنترل نوجوان برقراري ارتباط سالم و موثر با اوست. بنابراين والدين بايد تلاش کنند تا به دنياي ذهني نوجوان راه يابند و ارتباطي سالم و منطقي را با او برقرار سازند. شناخت دگرگوني هايي که درعواطف و احساسات نوجواني پيش مي‌آيد رمز اصلي ايجاد ارتباطي سالم و منطقي با نوجوان به حساب مي‌آيد.
به نوجوان مسئوليت بدهيد، تا به اين طريق شخصيت او مورد توجه و احترام قرار گيرد و نيز بتواند به دنياي بزرگسالان راه يابد.
از نوجوان مشاوره بگيريد تا عزت نفس او تقويت گردد.
سرگرمي هاي مورد علاقه نوجوان را براي او ايجاد کنيد، زيرا اشتغال فکري مطلوب، توجه او را به مسائل صحيح و مناسب سنش جلب کرده و از انحرافات فکري در او پيشگيري مي‌کند. بيکاري و بيهوده گذراني، علاوه بر اتلاف وقت وعمر، زيان هاي فراوان ديگري (همچون زمينه سازي براي اختلالات اخلاقي و رفتاري) را نيز به همراه مي‌آورد.
براي نوجوانان مقررات منطقي ايجاد کنيد. و براي سرپيچي از اين مقررات مجازات هايي منطقي ترتيب دهيد. در وضع مقررات انعطاف پذير باشيد و براي فرزند خود آزادي هاي منطقي قرار دهيد ولي به آنها تذکر دهيد که از چارچوب کلي عبور نکنند.
بپذيريد که الگوي نوجوان معمولا گروه همسالان است. تا جايي که امکان دارد به او اجازه دهيد لباس يا فرم موي خود را خودش انتخاب کند حتي اگر انتخاب او مطابق سليقه شما نباشد. البته براي او حد و مرزهايي قائل باشيد.
از مسخره کردن ظاهر نوجوان خودداري کنيد حتي اگر به شوخي باشد.
نوجوانان معنويت گرا هستند ولي بايد توجه شود که کساني که در مورد دين با نوجوانان و جوانان صحبت مي‌نمايند، خود الگوي واقعي دين باشند و به آنچه که مي‌گويند عمل نمايند.
نوجوانان خود را با الگوهاي رفتاري مطلوب آشنا کنيد. نوجوانان همواره در جست و جوي الگوهايي هستند تا آنها را سرمشق خود قرار دهند. يافتن يک سرمشق مي‌تواند نوجوان را از آنچه که هست بهتر کند يا اين که او را به تباهي و انحراف بکشاند.
سعي کنيد الگوهاي مثبت را وارد زندگي کنيد. الگوهاي مثبت را مي‌توان در مکانهاي مذهبي، مدرسه يا حتي همسايگي خود يافت.
براي تاثيرگذاري بر روي فرزند، بايد محبوب او باشيد و شما نيز تا حدودي مطابق با سليقه و نياز او رفتار نماييد.
براي نوجوانتان، خاطرات و تجربيات دوره نوجواني خود را نقل کنيد. اين بهترين راه براي اين است که به او نشان دهيد او را درک مي‌کنيد.
بهتر است که گاهي از پوسته والدين درآييد و با نوجوان خود دوست باشيد.
الزامي وجود ندارد که فرزند فقط سخنان ما را، به خاطر اين که والدين او هستيم بپذيرد. ببينيد نوجوان سخن چه کسي را بيشتر مي‌پذيرد، از کساني مانند عمه عمو خاله و دايي و يا ديگر اشخاصي که مورد پذيرش او هستند استفاده کنيد.
جهت تغيير نوجوان از انواع تشويق هاي مادي و معنوي استفاده کنيد.
اشتباهات نوجوان خود را به طرزي محترمانه بيان کنيد.
از تلاش جهت متقاعد کردن نوجوان در جمع جداً بپرهيزيد.
نشان دهيد که به ديدگاه هاي او احترام مي‌گذاريد از نوجوان خود تعريف و تمجيد کنيد تا يکي از اساسي ترين نيازهاي او را پاسخ داده باشيد.
يکي از مؤثرترين عوامل بهبود رابطه والدين با فرزندان و بويژه نوجوانان، تقويت احساس ارزشمندي و ايجاد اعتماد به نفس در آنها است. والدين بايد بدون اغراق و با دوري از افراط، توانمنديهاي نوجوانان را تحسين و تقويت کنند.
فرزندان آيينه هاي رفتاري والدين خود هستند. 99 درصد اشکال در جسارت کردن فرزندان مخصوصاً در خانواده رفتارغيرمنطقي و تحکم آميز والدين است
عقايدتان را به او تحميل نکنيد.
با نوجوان گفتگوي منظم داشته باشيد تا به نيازهاي وي پي ببريد. براي شنيدن حرف هاي نوجوانتان وقت بگذاريد و سعي کنيد اوقاتي را با هم تنها باشيد و گفتگو کنيد. مراقب باشيد که گفتگوي شما به سرزنش کردن يا نق زدن تبديل نشود. توجه داشته باشيد که «گوش دادن و شنيدن» بهتر از «صحبت کردن» است.
هنگام مشاهده اشتباه از طرف فرزند، به جاي موعظه بهتر است به درد دل او گوش کنيد.
از نصيحت کردن بپرهيزيد زيرا نوجوان از شنيدن نصيحت بيزار است و در برابر آن مقاومت مي‌کند
در گفت و گو با نوجوان از اين که چيز نامطلوبي را مي‌شنويد از کوره در نرويد و عکس العمل شديد نشان ندهيد.
شنونده خوبي براي نوجوان خود باشيد، در غير اين صورت ارتباط او با شما قطع خواهد شد.
به نوجوانتان نشان دهيد که مشکلش را مي‌فهميد. و از او حمايت مي‌کنيد ولي مسؤوليت حل مشکل را به خودش واگذار کنيد.
اجازه دهيد اشتباه کنند و عواقب اشتباه خود را ببينند و تاوان آن را بپردازند و شما تنها در اين شرايط مي‌توانيد نقش حامي و همراه را بازي کنيد. براي اينکه آنها (نوجوان) درس موفقيت را بگيرند، بايد اشتباه کنند.
دوستان خوب زمينه اي براي کسب آرامش و همدلي براي او هستند، يک مکان راحت را براي نوجوان خود فراهم کنيد تا دوستان خود را به خانه بياورد
نوجوان بر رفتارها و احساسات خود کمتر تمرکز دارد. همين امر موجب مي‌شود که در اين سنين، انجام کارهاي آني و نسنجيده او افزايش يابد.
نوجوان، بسيار سريع تحت تأثير رفتار، سخنان و کردار ديگران قرار مي‌گيرد و به سبب کم تجربگي به سرعت،افکار ديگران را پذيرفته و به خواست هاي آنان تن مي‌دهد. به نوجوانان بايد آموخت که عواملي در اجتماع وجود دارند که هميشه آنها را تهديد مي‌کنند بنابراين بايد هوشيار بود و در انتخاب دوستان شايسته و گروه‌هاي مناسب دقت نمود
از ايجاد ممنوعيت و محدوديت هاي بي مورد که مغاير با نياز نوجوان به کسب آزادي و استقلال است بايد خودداري کرد.
در برابر پرخاشگري نوجوان بي اعتنايي کنيد.
نوجوانان به ارتباطات عاطفي سخت نيازمندند. ارتباط کلامي مقدمه ايجاد ارتباط عاطفي است به همين دليل والدين بايد با تنظيم ساعات کاري خود و بسترسازي مناسب در منزل اين فرصت را خود ايجاد کنند.
براي نوجوان خود شخصيت قائل شويد. شخصيت قائل شدن براي افراد به معني اين نيست که مثلا کودک 5 ساله خود را با لفظ آقا و خانم صدا کنيم بلکه بايد به نيازهاي او  توجه کنيم.
نوجوانتان را دين زده نکنيد، آنها تشنه اطلاعات در زمينه‌هاي مذهبي مي‌باشند. به آنها کمک کنيد تا بتوانند خلاء هاي روحي خود را با دين برطرف نمايند.
بردن نوجوانان و جوانان به مجالس مذهبي و همچنين ديدار افراد سليم النفس و پاک دل، مومن و متقي و عالم باعث مي‌گردد که روح ديني و فطرت مذهبي آنها پرورش يابد.
از امر و نهي کردن هاي مستقيم بپرهيزيد، زيرا نوجوان را جسورتر مي‌کند.
نوجواني که والدين قدرت طلب دارد بيشتر به طغيان و سرکشي مي پردازد تا ثابت کند که مستقل و داراي قدرت تصميم گيري است.
بکوشيد بزرگسالان بيشتري را وارد زندگي نوجوان کنيد. ممکن است که نوجوان، هر کسي را غير از شما بپذيرد مثلا عمو يا خاله. زيرا احساس مي‌کند بدين ترتيب آسيب کمتري به استقلال او مي‌رسد. با وجود اين‌که ممکن است فرزندتان اجازه ندهد که شما مانند يک مدير و ارشد کارهايش را کنترل کنيد، اما همواره نيازمند بزرگسالان است.
در نوجوان خود، احساس عظمت و ابهت ايجاد کنيد زيرا اين يکي از تمايلات فطري انسان هاست. ارضاء احساس مهم بودن در جلب و جذب بچه ها به سوي والدين نقش به سزايي دارد.
علائق نوجوان خود را بشناسيد و براي جلب اعتماد وي در جهت تحقق آنها گام برداريد
براي اين که نوجوان به سخن تان گوش کند و با شما هم عقيده شود بايد تا حد امکان به آنچه او اهميت مي‌دهد، اهميت بدهيد.
براي اين منظور درباره مطلبي که فرزندتان به آن علاقمند است و درباره آن اطلاعاتي دارد پرسش هايي را مطرح کنيد. به طور مثال اگر علاقمند به فوتبال است، از او بپرسيد که سرمربي فلان تيم کيست و يا فلان بازيکن در بازي هاي اخير چند گل را به ثمر رساند و چه شرايطي دارد. اين احساس را در او زنده کنيد که در زمينه اي مطلع است و مي‌تواند نقطه نظرهاي ارزشمندي را ارائه کند. با طرح اين گونه پرسش ها در حضور ديگران مي‌توانيد غريزه ابهت و عظمت را که چون آتشي سوزان از عمق وجود او زبانه مي‌کشد، اقطاع کنيد.
به نوجوان خود غر نزنيد. نوجوانان به حواس پرتي و نشنيدن  حرف ها ي والدين شهرت دارند. گفتن يک کلمه مثلاً:"آشغال‌ها"، بسيار مؤثرتر از پنج دقيقه سخنراني است. آنها پس از گفتن اولين کلمه بقيه را نشنيده مي‌گيرند؛ بنابر اين بهتر است اين نکته را درنظر داشته باشيد.
در مورد هر چيزي جنگ و جدل به راه نيندازيد. والدين نبايد از هر مسأله کوچکي مشکلي جدي بسازند.
سعي کنيد نه فقط از ديد خودتان بلکه از ديد نوجوان هم مسائل را ببينيد وتلاش کنيد مشکلات او را نيز درک کنيد.
کاربرد واکنش سنجيده و گفتن" شايد حق با تو بود" و آرام کردن نوجوان و تسلط داشتن بر خود در زماني که او عصباني است، از ضروريات برخورد مثبت مي‌باشد.
پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايند: به شما سفارش مي‌کنم که نسبت به نوجوانان نيکي کنيد زيرا آنها نازک دل هستند.
حضرت علي (ع) نيز در رابطه با تکريم شخصيت بيان فرموده اند: کسي که شخصيتش مورد احترام ديگران قرار گرفت، لغزش ها و شهوت ها در نظرش بي ارزش مي‌شوند.
وظيفه شما در اين دوران اين است که صبور و خوددار باشيد و با ارتقاء سطح معلومات و آگاهي‌هايتان و شناخت درست نيازهاي و انتظارات نوجوان، سعي کنيد تا اين مرحله را به خوبي بگذرانيد و توجه داشته باشيد که معمولا رفتارهاي فرزندتان در اين دوره ثابت نمي ماند و بعد از طي مرحله بلوغ، خودبه خود بسياري از هيجانات کاذب او فروکش کرده و به حالت عادي بازمي گردد.
بي‌شک نوجوان پس از گذر از دوران حساس و هيجان آميز بلوغ به تدريج با نرمي و آرامش به کانون گرم و پرعطوفت خانواده علاقمندتر مي‌شود و محبت و جوشش و دلبستگي و همدلي خود را بيش از بيش به خانواده ابراز مي‌کند.
* طيبه مهرانپور؛ کارشناس ارشد تعليم و تربيت اسلامي
----------------------------------------------------------------------------


چاپ  

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید